خندیدن یک نیایش است…
اگر بتوانی بخندی… آموخته ای که چگونه نیایش کنی…
جدی نباش!
عبوس هرگز نمی تواند مذهبی باشد
کسی که می تواند بخندد..کسی که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را می بیند.. میخندد.
و در بطن همین خنده به اشراق خواهد رسید.
بگذار خنده ات ..خنده ای از ته دل باشد.
چنین خنده ای پدیده ای نادر است..
هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد
هنگامی که هر بافت وجودت از شادی بلرزد
به آرامشی عظیم دست می یابی…
کارهای اندکی سراغ داریم که بی نهایت با ارزشند…
خنده یکی از این کارهاست…
(اشو)
دسامبر 15, 2008
5 دیدگاه »
RSS feed for comments on this post. TrackBack URI
سلام عزيزم. خيلي منتظر آپت بودم. اشو رو خيلي دوست دارم. نوشته هاش بهم آرامش مي ده. سايت مراقبه هاش رو تو وبلاگم دارم. خواستي سر بزن.من هر روز مراقبه هاش رو دنبال مي كنم. متون به زبان اصلي اون فوق العاده اند. عارف بزرگ هندي كه اي كاش واقعا همه توصيه هاش رو دنبال مي كرديم. ممنون عزيزم.
دیدگاه توسط دختر عمووووووووو — دسامبر 15, 2008 @ 9:19 ق.ظ. |
سلام..متن خوبی انتخاب کرده بودین..ولی خداوندگار مولوی می گه :
عاشقان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش . خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش…یه پست نوشتم درباره ی این غزل..شادی شاید رمز زندگی باشه و بهترین حالت شادی وقتیه که در درون خود آدم پیدا شه نه از بیرون..شاد باشین 🙂
دیدگاه توسط مهرداد — دسامبر 15, 2008 @ 3:41 ب.ظ. |
فردا دارم از ایران میرم …
امیدوارم که منو ببخشی
و حلالم کنی
شاید دیگه هیچ وقت همدیگرو نبینیم
در ضمن یلدات مبارک
دوست دار ٍ همیشگیت :
پاییز
دیدگاه توسط ننی — دسامبر 20, 2008 @ 12:19 ب.ظ. |
سلام..یلدای شما هم مبارک..نیازی به عذرخواهی نبود ،من باید از شما تشکر کنم که می خوانیدم..شاد باشین 🙂
دیدگاه توسط مهرداد — دسامبر 20, 2008 @ 5:08 ب.ظ. |
mitarsi bekhandi …
labhayatra dar ashk-haye khish gom koni
intor nist ?!
دیدگاه توسط roya vakili — دسامبر 21, 2008 @ 4:53 ب.ظ. |