Graymiles’s Weblog

نوامبر 27, 2008

Filed under: Uncategorized — graymiles @ 6:36 ق.ظ.

همه چیز اگر کمی تیره می نماید129411892468731

               باز روشن می شود زود

تنها فراموش مکن این حقیقی است..

                 بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید…

و لیمو ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود..

و گاه روزهایی در زحمت

   تا که از ما

انسانهایی توانا تر بسازد…

خورشید دوباره خواهد درخشید… زود

       خواهی دید!

همه چیز ارزش لبخند تو را دارد..

(کوئین مک کارتی)

10 دیدگاه »

  1. سلام ساراي گلم! خوشحالم به روز شدي عزيز دلم! چه زيبا بود متنت! مثل افكارت! مثل روح بلندت! چند روزيه حال و روز خوشي ندارم. نمي دونم چرا. دليلي براش پيدا نكردم. متنت رو خوندم خيلي آرام شدم. انگار براي من نوشته بودي. اميدوارم خورشيد خيلي زود دوباره بدرخشه. گرم و روشن. به قلب هاي ما. ياد يك شعر الماني از گوتفريد كلر افتادم. برات مي نويسم اگر دوست داري. به زحمت ترجمش كردم و ترجمه ي ديقيقي نيست. فقط مي نويسمش برات چون خيلي قشنگه. بعد روش كار مي كنم و درست كه شد ايميل مي كنم برات. خيلي مواقع اين شعر من رو از غصه نجات داده.

    دیدگاه توسط دختر عموووووووووووو — نوامبر 27, 2008 @ 11:14 ق.ظ. | پاسخ

  2. خطاب به قلبم
    وقت آن نيست درهايت را ببندي؟

    قلب من، اي كاشانه يي كه درهايت هميشه گشوده است؟

    خانه يي كه دوست و دشمن، به آن مي آيند و مي روند؟

    در اين آيند و روندهاي مدام شان بنگر چه سان مي شكنند، قوانين حاكم بر تو را؟

    در كنج كنج تو بدون هيچ احساسي، با سر و صدا بالا و پايين مي روند

    هيچ كس كفش هايش را هنگام ورود به تو پاك نمي كند

    هيچ كس به دور و برش نگاه نمي كند

    و هر آن چه را كه براي تو مقدس است، ناپاك مي كنند و مي شكنند

    از جام زرين محراب مقدست مي نوشند

    و تلاش، بركت و رحمت تمام سال تو را آسيب مي زنند

    وحشيانه گرماي اجاق خانه ات را از آن دور مي كنند و به جاي آن، پرچم رنگ و رو باخته ي

    وجود خودشان را برپا مي كنند

    و آن گاه كه براي غارت تو ديگر چيزي نميابند،

    تو را تركت مي كنند، قلب من! اين سان تهي!

    اما نه! گرچه در تو همه چيز در سكوتي مرگ بار فرو رفته

    باز هم درهايت را گشوده نگاه دار! گشوده! تا هميشه!

    بگذار خورشيد، پر حرارت و گرما بخش در تو بتابد

    و تندبادها تو را درنوردند

    آن گاه كه در تك تك حجره هاي تو، عروس باد اين چنين خرامان گام نهاد،

    بگذار تمامي زنگ هايت به صدا درآيند و تا ابد سرود در سرود، نغمه پرداز شوند

    چرا كه هنوز هم ممكن است

    روح وفاداري در فرار سردرگمش

    در تو پناه و آرام جويد

    دیدگاه توسط دختر عموووووووووووو — نوامبر 27, 2008 @ 11:15 ق.ظ. | پاسخ

  3. خوب من اول شدم! دوم هم شدم! يعني مدال طلا و نقره رو گرفتم. اين رو هم مي نويسم كه سوم هم بشم و مدال برنز رو هم بگيرم! همه ي مدال ها مال خودم!!!!!!

    دیدگاه توسط دختر عموووووووووووو — نوامبر 27, 2008 @ 11:17 ق.ظ. | پاسخ

  4. سلام ..این بهترین پستی بود که از شما خوندم راستش دیگه داشت حرصم در میومد از دیدن ………… من به دختر عموی محترمتون هم گفتم که ما ایرانی ها هگی یه رگ شاعرانه داریم..شعر قشنگی بود مخصوصا اونجا که گفتین بارانی باید تا رنگین کمانی برآید ..عالی است امید همه چیزه..فقط یه پیشنهاد تو نوشتن شعرتون یه کم دقت کنید قشنگ تر خونده می شه : اینجور >>
    بارانی باید
    تا که رنگین کمانی برآید
    و لیمو ترش
    تا که شربتی گوارا فراهم شود
    متوجه شدین ؟ :)..امیدوارم که نمایش رُ امروز دیده باشین من که بدجور بد شانسی آوردم و فقط به بحث بعد از نمایش رسیدم..بازهم از این شعرهای قشنگ بنویسین..شاد باشین..من هم مقام چهارم رُ کسب کردم 🙂 شاد باشین

    دیدگاه توسط مهرداد — نوامبر 27, 2008 @ 7:13 ب.ظ. | پاسخ

  5. سلام ساراي خوشگلم! سلام به روي ماهت! اي بابا!!!!!!! كم آوردم به خدا! تو خوبي؟ خانواده كلهم اجمعين خوبن ان شاء الله؟ دلم برات يه ذره شده سارا! خواهش مي كنم قابل تو رو نداشت. مي دوني من اين شعر رو خيلي خيلي دوست دارم و مواقعي كه زياد دلتنگ مي شم از دست آدم ها، اون رو براي خودم زمزمه مي كنم. البته ترجمه ي من خيلي شتابزده بود. اصل شعر فوق العاده هست. خواهش مي كنم عزيزم. منتظرم براي يك آپ جديد و عالي تو!

    دیدگاه توسط دختر عموووووووووووو — نوامبر 30, 2008 @ 12:05 ب.ظ. | پاسخ

  6. سلام..خوبین؟دو تا نکته :یکی اینکه چرا اسمی از شاعر این کار نیاوردین،این مطلب می تونست با نوشتن اسم شاعر و حتی یه زندگینامه ی کوچولو قشنگ تر شه.، اگه خودتون ترجمه کردین که خیلی خوبه.2-دیگه اینکه گوشه ی سمت راست بلاگتون نوشتن القای مفاهیمی است..یه کم از اون نقطه ها کم کنید بد نیستا بلاگتون قشنگ تر می شه..شاد باشین 🙂

    دیدگاه توسط مهرداد — نوامبر 30, 2008 @ 4:18 ب.ظ. | پاسخ

  7. اون قدر از نقطه ها کم کنید تا وارد کادر نوشته هاتون نشه…

    دیدگاه توسط مهرداد — نوامبر 30, 2008 @ 4:19 ب.ظ. | پاسخ

  8. سلام و سپاس از کامنت شما..وبلاگتون زیباتر شده ..شاد باشین 🙂

    دیدگاه توسط مهرداد — دسامبر 5, 2008 @ 4:15 ب.ظ. | پاسخ

  9. سلام..عید شما مبارک

    دیدگاه توسط مهرداد — دسامبر 8, 2008 @ 6:54 ب.ظ. | پاسخ

  10. سلااااااااااااااااااااااااااام عزيز دلم سارايي! ممنونم صداي قشنگتونو شنيدم حالم خوبه. لطف داري عزيز دلم و ممنونم. چشم حتما از طرف سارا جونم دندوني رو مي بوسم….
    اين شعر زيبا رو خيلي دوست دارم. خوشحالم كه شما هم خوشتون اومد. شماها هم همگي خوش باشيد. به همه سلام مخصوص ما رو برسون!!!!

    دیدگاه توسط دختر عموووووووووووووو — دسامبر 10, 2008 @ 11:15 ق.ظ. | پاسخ


RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

بیان دیدگاه

وب‌نوشت روی WordPress.com.